سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (1) یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ (2) قُمْ فَأَنذِرْ (3) ...

    حافظ :

سلام علیکم .

    گفتیم که هرچند هم  ما کارشناس ، کاردان ووو ، و مثلا همین متخصص اقتصادی که در آن نماز جمعه گفته شد حل مسئله ی گرانی بدست آن سپرده ، بلکه به او واگذار شود ، ویا همان دانشمند یا سوفیستی که داستانش گذشت نباشیم ، ولی لخت مادر زاد از تخصص هم اگر باشیم که می شود همان تفسیر امام فخر رازی در تفسیر کبیرش که به نقل از مغز متفکر انقلاب استاد شهید مرتضی مطهری بعرض رسید .

    یعنی ما ، که بقول امام علی علیه السلام سه دسته ایم ، کاری با عالم ربانی یا همان دانشمند ، متخصص ووو نداریم که چه بوده ، ولی اگر ما لخت مادر زاد بدنیا آمده باشیم و مثلا به جامه ی علم یا دانش ، یا تخصص ووویی پوشانده نشده باشیم ، خب روشنه که از دسته ی سوم مردمی هستیم که مثلا در آن نماز جمعه دسته ی دومش مخاطب خطیب جمعه بود ، پس با اینکه مثل مثلا این چیه تریبین ، یا بلند گو و این چیه میکروفون ووو حضوری در جمع داشتیم ، ولو به شکل گوشتی و استخوانی هیکل و هیبت آدمی هم ، ولی ما چه به حفظ حرفی از حرفهای خطیب آن جمع ؟

    اصلا فرض : بار دیگر همان ایجاب و سلب قدیم یا همین ( صفر یک ) جدیدش ، خب ( حرف حرف ) کی ؟ آیا نقش و نگاری معقول را حفظ کرد ؟ یا بقول ارسطوئیان محسوسش را ؟ البته بفرموده ی استاد شهید که حکمای اسلامی هم افق با ارسطو باشند ، چراکه عرض شد در جمهوری اسلامی ایران زندگی می کنم .

    اصلا این هم بماند ! حال چی ؟ یعنی بعدش چی ؟ آیا هنوز هم همان رسوبی که آن روزنامه ی صبح فرموده بودند ؟ آیا باز روز از نو و روزی از نوع و یک رقم ما حافظ ؟ خطیب ؟ ووو ؟ و هنوز هم رقم دیگرش ما !؟

   بگذریم ، راستی آن روزنامه ی صبح  آخرین پیام پیام آور خدا را گرفته اند ؟ آخه مثل اینکه شاید یکی از ما نگرفته باشد ! هر چند هم که گوش و چشم و دلی برای گرفتن داشته باشد ! بقول ارسطوئیان ! چراکه حرف از مولای بعد اینست ، حرف از حفظ  این پیام است و حافظ آن .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :48
بازدید دیروز :596
کل بازدید : 1345762
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ